Monday, August 08, 2005

هدیه ای، مایه ای برای جشن تولدم، از فمینیست کوچولوی من:


مادر

مادر من
خوشفکر و زیباست
خوشکل ترین زن
در روی دنیاست

برایه من
او Marilyn Monroeست
می رقسد و می خوند
و می گوید هم جُک

او ولی عمیقتر است
از آنچه که می بینی
او غیر از یک مادر
یک زن است

Thursday, August 04, 2005

چند روز مانده به زادروز من
بهانه ای برای اینکه به خودم نگاه کنم
چند سالی است که پابرهنه توی زندگی می دوم
از دردهایم نازبالش هایی می سازم که به آنها تکیه کنم
از خستگی هایم کلاف هایی می ریسم
که بعدها در کتابی بهم بافته شوند
و در گنجه خودم جستجو می کنم
آنچه را که دارم، و از من است ...
و دور نخواهم ریخت ...
خودم را جشن می گیرم!
و چشم هایم را عادت می دهم
به دیدن زیبایی هایی خودم!
زیبایی هایی که همیشه با منند ...